عشق را
می شود/ محصور کرد؟!
یا به
جرم شیدگی*/ مهدور کرد؟!
عشق را
می شود /مقدور* کرد؟!
یا به
انگِ یک جنون/ مهجور* کرد؟!
عاشقی
را می شود/ مغمور* کرد
رسم یک
مفتون را/ مشهور کرد!
شیده:
نور و روشنی
مقدور:
تقدیر شده
مهجور:
دور افتاده یا سخن پریشان
مغمور:
محاط شدن یا بدنام کردن
- الهام گرفته شده از اشعار امیر معصومی -
دوست داشتنی ها زیادی می شناسم، مثلا: بوسه، آغوش، کنار ...
مثل هر خوشمزه ی دیگری، عطر خوبی هم دارند، فقط به یک شرط:
حسادت یک " تو"، بیمه ی عمرشان باشد؛ مانند غیرت " عزیزِ جان "
- الهام گرفته از دفتر خاطرات کودکی / امیر معصومی -
بازخوانی درد!
کفر مادرم را در آورده ام با
این کفر نوشته ها!
فلانی - خدایش بیامرزد - به
دیار باقی شتافت!
مادرم گفت: " انا لله و
انا الیه راجعون."
گفتم: " به سوی خدا
برگشت؟!!!!! پس کی برود با حوریان بهشتی عشق و صفا؟! "
می گوید: " ذلیل بمیری
دختر! نخواستم قرآن بخوانی! " ....
اگر همه به خدا بر می گردیم پس
معطلی در بهشت برای چیست؟
روح خدا چگونه در جهنم خواهد سوخت
اگر _نفخت فیه من روحی!_ ؟!!!
چرا مادرم باور نمی کند کسی
دارد به ما دروغ می گوید تا سر از مهر بر نداریم و نبینیم که خدا کجاست؟!!!!!!
مادرم!
حسین بن علی که رحمت خدا بر او
باد می دانست نوامیس ش سر برهنه در شهر چرخانده میشوند. حرف حسابش چه بود که بر
حجاب نوامیس پیغمبر -صلوات خدا بر او و خاندانش- ارجحیت داشت؟!!!!
مادرم بیا..کج بنشین و راست
بگو... پای منبرهای محرم که می نشینی برای چه اشک میریزی؟!
درمان دردها و حسرت ها و افسوس
هایت؟!
التماس برای باز شدن گره های
زندگی ات؟!نعمتهایی که نداری؟!
بیا و برای خدا یکبار هم که شده
مثل حسین به مرگ نگاه کن،زندگی ت آباد می شود.....گریه هم ندارد.....
از داعش گله ای نیست، در سرزمینی که. معشوقه ها با پنبه، سر عاشق را می برند!
چند پاییز دیگر از هجر تو زایم؟! تا مهر/ بانِ من شوی؟!