عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

دژ / واره -18

عشق را می شود/ محصور کرد؟!
یا به جرم شیدگی*/ مهدور کرد؟!
عشق را می شود /مقدور* کرد؟!
یا به انگِ یک جنون/ مهجور* کرد؟!
عاشقی را می شود/ مغمور* کرد
رسم یک مفتون را/ مشهور کرد!

شیده: نور و روشنی
مقدور: تقدیر شده 
مهجور: دور افتاده یا سخن پریشان
مغمور: محاط شدن یا بدنام کردن



- الهام گرفته شده از اشعار امیر معصومی -

دژ / واره -17

دوست داشتنی ها زیادی می شناسم، مثلا: بوسه، آغوش،‌ کنار ...


مثل هر خوشمزه ی دیگری، عطر خوبی هم دارند، فقط به یک شرط:


حسادت  یک  " تو"، بیمه ی عمرشان باشد؛ مانند غیرت " عزیزِ جان "




- الهام گرفته از دفتر خاطرات کودکی / امیر معصومی -

 

دژ / واره -16

بازخوانی درد!

کفر مادرم را در آورده ام با این کفر نوشته ها
فلانی - خدایش بیامرزد - به دیار باقی شتافت
مادرم گفت: " انا لله و انا الیه راجعون."
گفتم: " به سوی خدا برگشت؟!!!!! پس کی برود با حوریان بهشتی عشق و صفا؟! "
می گوید: " ذلیل بمیری دختر!‌ نخواستم قرآن بخوانی! " ....

اگر همه به خدا بر می گردیم پس معطلی در بهشت برای چیست؟
روح خدا چگونه در جهنم خواهد سوخت اگر _نفخت فیه من روحی!_ ؟!!!
چرا مادرم باور نمی کند کسی دارد به ما دروغ می گوید تا سر از مهر بر نداریم و نبینیم که خدا کجاست؟!!!!!!
مادرم!
حسین بن علی که رحمت خدا بر او باد می دانست نوامیس ش سر برهنه در شهر چرخانده میشوند. حرف حسابش چه بود که بر حجاب نوامیس پیغمبر -صلوات خدا بر او و خاندانش- ارجحیت داشت؟!!!! 
مادرم بیا..کج بنشین و راست بگو... پای منبرهای محرم که می نشینی برای چه اشک میریزی؟!
درمان دردها و حسرت ها و افسوس هایت؟!
التماس برای باز شدن گره های زندگی ات؟!نعمتهایی که نداری؟!
بیا و برای خدا یکبار هم که شده مثل حسین به مرگ نگاه کن،زندگی ت آباد می شود.....گریه هم ندارد.....

دژ / واره -15

از داعش گله ای نیست، در سرزمینی که. معشوقه ها با پنبه، سر عاشق را می برند!

دژ / واره -14

چند پاییز دیگر از هجر تو زایم؟! تا مهر/ بانِ من شوی؟!