این تن
تو را می خواهد
چون
عرش که بیت المعمور
چون
حجاز که بیت العتیق
چون
اورشلیم که بیت الحم را ...
این ناز، تو را می خواهد
چون
تب، وجودت را
چون
داغی، تنت را
چون
عرق،شرمت را...
این زن تو را می خواهد!
چون
من، تویی را
چون
تو، منی را
چون
ما، همی را .....................
می خواهم
بروم
آنجا
که عرب، نی انداخت!
برایم
نامه ی " فدایت شوم! " نفرست؛
این ره
که تو می روی به ترکستان است!
می
دانی؟!
آواز
دهل شنیدن از دور خوش است!
خیلی
خوش است
وقتی
آوای
ننه من غریب ام هایت،
لالایی
خواب های خرگوشی من شود!
آنروز
سرنا را از سر گشادش خواهی زد
تا
منی را
که به خواب زده ام،
از
خواب خوش مستی بیدار کنی
اما
آب که
از سر گذشت، چه یک وجب! چه صد وجب!
تو را
به خیر و ما را به سلامت!