عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

لب من در صلح بود!

شبیه شکار نبودی
و من 
نه آن تارزانِ حیات وحش!
تمام صُلب من
با تو در صلح بود
تا ...
تا انهدامی در آن‎ ‎
شبی خون عاشقانه!

اولین اصابت 
از گلوله ی آتشین دهان تو بود؛
و من مجروحی‎ ‎
که زبانش لال شد!

دومین شورش از‎ ‎
بالایِ بلند تپه هایی/
که نارستان شخصیِ تو بود؛
و من اسیر ِ دره و دریده یِ گریبانت!

آخرین حمله‎ ‎
چه کسی را شهید کرد؟!
غواصی که من بودم؛
غرق شد ‏
میان شیرین ترین 
دریاچه ی جهان
که در وَ/تَنِ تو بود!

شبیه شکار نبودی
صیاد بی سلاح!


#امیر_معصومی_آمونیاک

نوزده دیماه نود و چهار

ترافیک بوسه!

کاش
شهادت دهد/
کاجِ تنها/
به بوسه های ما /
در شلوغ ترین چهار راه جهان!
_جایی که چراغ های خطر
برای تو همیشه سبز است!_

چراغ های راهنمایی
در سبزترین حالت خود/
چشمک خواهند زد
به تمام پل های هوایی!
و تمام عابرها
به رقص خواهند آمد!

کاش /
ضبط کرده باشد/
تنها دوربین چهار راه/
که اولین ترافیک بوسه
جریمه ش با ما!

امیر معصومی / امونیاک
بیست و یکم اذر ٩٤