دوستت دارم
یاخته به یاخته؛
چون معشوقی آخته از
عصر غار نشینی؛
او که سالهای سبز
حیات خویش را
به ترسِ تجدد از
بوسه های تو باخته؛
دوستت دارم
به وفاداریِ تنها گامِتْ باقی مانده در عصر یخبندان/
که به عشق گونه های
رز وشِ تو
زنده ماند/
تا فصل پروانه ها
دوباره به گرده
افشانی خنده های تو
مهربانی را احیا
کند؛
دوستم بدار
به جسارت تک اُوول
جهش یافته در عصر تکنولوژی/
که بی ترس از تعللِ
عقل و عنادِ جاذبه/
مدالِ عشق بازی را
با تولد دوباره ی
آدمی
به گردن ماه
آویخت؛
دوست دار هم باشیم؛
جهانِ بعد از ما
امیدش به سیبی است
که تو برایم از
وسوسه ی این بهشت بچینی؛
کسی چه می داند؟!
چند بار شیطان شدم؟!
چند بار حوا شدی؟!
تا آدم بمانم!!!
***
واژه یاب:
یاخته: سلول
آخته: بیرون کشیده
گامِت: سلول جنسی نر
یا ماده، در گیاهان و جانوران.
أُوول: تخمک
امیر معصومی/
آمونیاک
چهار آذر ماه نود و چهار