چشمان ما به دیدن حقیقت/ متهم است!
چشم ها را باید شست...
دستان ما به خلقت خدای جعلی/ آلوده است!
دست ها را باید شست...
پای زمین در گِل مانده است/ دسیسه ی فرشته ها بودیم!
زمین را باید شست…
.
.
.
افسانه ی وجود خدا را
باز نویسی کنی!
زندگی را با سر باید دوید!
.
.
.
دنیا را نگاه کن!
تو را می بیند!
امیر معصومی/ آمونیاک
تابستان نود و چهار