عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

" بوسه و کفش! "

نیستی و هنوز
جای بوسه ات را
به سیلی، سرخ نگه می دارم
برای گونه ام!
حکم زن مطلقه ای دارد 
که آبرویش را می خرد
آن یک جفت کفش 
که مردش به وقت رفتن
جاگذاشته باشد
پشت در آپارتمان! ...


14/شهریور /93

دژ / واره -16

بازخوانی درد!

کفر مادرم را در آورده ام با این کفر نوشته ها
فلانی - خدایش بیامرزد - به دیار باقی شتافت
مادرم گفت: " انا لله و انا الیه راجعون."
گفتم: " به سوی خدا برگشت؟!!!!! پس کی برود با حوریان بهشتی عشق و صفا؟! "
می گوید: " ذلیل بمیری دختر!‌ نخواستم قرآن بخوانی! " ....

اگر همه به خدا بر می گردیم پس معطلی در بهشت برای چیست؟
روح خدا چگونه در جهنم خواهد سوخت اگر _نفخت فیه من روحی!_ ؟!!!
چرا مادرم باور نمی کند کسی دارد به ما دروغ می گوید تا سر از مهر بر نداریم و نبینیم که خدا کجاست؟!!!!!!
مادرم!
حسین بن علی که رحمت خدا بر او باد می دانست نوامیس ش سر برهنه در شهر چرخانده میشوند. حرف حسابش چه بود که بر حجاب نوامیس پیغمبر -صلوات خدا بر او و خاندانش- ارجحیت داشت؟!!!! 
مادرم بیا..کج بنشین و راست بگو... پای منبرهای محرم که می نشینی برای چه اشک میریزی؟!
درمان دردها و حسرت ها و افسوس هایت؟!
التماس برای باز شدن گره های زندگی ات؟!نعمتهایی که نداری؟!
بیا و برای خدا یکبار هم که شده مثل حسین به مرگ نگاه کن،زندگی ت آباد می شود.....گریه هم ندارد.....