(1)
پدر
زن دارد
ایمان
کامل دارد؛
امشب
از اهل مسجد
مهمان
دارد؛
پدر
سنگ بر شکم دارد
خدا هم
جیبش کک دارد؛
(2)
رگ به
رگ شد
کمرش
شکست
مُرد
از تجاوز !
خدا با
مرکب گرانی آمد
بر پشت
مرد نشست با تورم؛
به
ناله های مرد
مالیات
نوشت
بر
ارزش افزوده ی دردهایش !
(3)
چوب
عدالت
صدا
نداشت
در عمق
جان مَرد
که فرو
می رفت؛
چرب بود
از
وعده ی حوریان فربه بهشتی !
(4)
مَرد ،
مُرد !
رگ به
رگش خشکید
کمر
غیرتش شکست؛
مرد
آبرو داشت
زنش را
رهن داد
به
امید توبه ی نصوح؛
- صدبار
اگر توبه شکستی باز آ..!
***
- عزت در قناعت است و ذلت در طمع
مردان
سرزمینم را بگو به خزانه ی ملی طمع نورزید !
به کرم
خداوندی بر پل صراط ، قناعت کنید !
93.08.16
به قول احسان پرسا ی عزیز : قربان هرچه آدم تحصیل کرده است
مثل همیشه قشنگ نوشتی امیر