عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

" کلیدی بر جهان اسرار " .... قسمت اول

کلیدی بر جهان اسرار ... قسمت اول 


( عقل یا خرد! )


دوستان مهربان و همیشه همراه، سلام؛

" کلیدی بر جهان اسرار "، بنا به درخواست شما همدلانِ همیشه آگاه، در ادامۀ " سری ژن ها " و " دردهای آشنا "، به محضرتان تقدیم می شود؛

قبل از هر سخنی، عارضم، آنچه در این مجـ(ق)ال مطالعه می کنید، گزیدۀ مختصری از مطالعات شخصی بنده است، پیرامون موضوعات نظری، که در ده سال اخیر به شکل چشمگیری مورد توجه و علاقه ی نسل جدید قرار گرفته است؛ این دریچه، تریبون آزادی است بر اندیشه و گفتار شما عزیزان، تا حضور مجازی ما در این چند صباح از هستی، راه روشنی شود برای مسیر پر فراز و نشیب زندگی؛ راهی که دل خستگی هایش کمتر و دل خوشی هایش، مزید شادی مان شود.

بودن تان را سپاس.

امیر آمونیاک.

 

***

 " کلیدی بر جهان اسرار " ... ( عقل و خرد!  )

انسان موجودی است دارای یک ساختار فیزیکی شناخته شده، که تمام اعمال حیات وی، از طریق " مغز " سازماندهی می شود.

 

مغز به عنوان یکی از حساس ترین و پیچیده ترین اعضای حیاتی یک انسان...

از یک سو دارای قوۀ تشخیصی است به نام " عقل "، که کنترل ما را در جهان فیزیکی به دست دارد و از دیگر سو، مادرِ جهان عظیم و خارق العاده ای است به نام " ذهن " .

 

ذهن آدمی در مقام مدیریت هر انسان، از توانایی " هوش " بهره می برد و قابلیت هایی چون تفکر، استدلال، برنامه ریزی، یادگیری و  ... را نمود می دهد و این فرایند ذهنی ( هوش ) اگر در چهار چوب تعاریف عرفی یک جامعه رشد کند، شخص عاقلی را به منثۀ ظهور می رساند؛

اما اگر عملکرد ِهوش آدمی در خلاف عرف یا ورای درک یک جامعه، باشد، می توان نتیجه گرفت که یک آدم باهوش لزوما عاقل نیست! ...

به طور مثال، نمونه های بارزی از هنرمندان و دانشمندان باهوش را در سطح جهان سراغ داریم که از اختلالات روانی رنج می بردند، " ونسان ون گوگ " نقاش سر شناس هلندی یا " جک کرواک " نویسنده کانادایی از جمله افراد نابغه با رفتار های خود مخرب، محسوب می شوند!

از افرادی در زمرۀ نبوغ و جنون  آدلف هیتلر هم به قدر کافی شنیده ایم!

هم چنین هر شخص عاقلی باهوش نیست، اما اگر باشد، زمانی این هوش او را به سوی رشد و تعالی سوق می دهد که دارای خرد و اندیشه باشد!

" خرد "، همان وجه ممیز است بین انسان های عاقل، که عده ای را مشهور و محبوب می کند؛

همان قدرت برتری که برخی از انسان های متفکر را در میانۀ جهان های موجود، به سفر روح می برد؛

همان گوش و چشم غیبی، به نام حس ششم، که انسان های معمولی را از مرز روزمرگی ها، به قدرت تشخیص و شکار فرصت های بی بدیل کیهانی، می رساند؛

حال سوال ها اینجاست:

 - اگر ساختار و قدرت مغز در حیطه ی موضوع ارث، محدود می شود، این وجه تمایز بین افراد کم هوش و نابغه، در کجا ریشه دارد؟!

- خردی که یک فرد باهوش را، در نمایی از یک انسان عاقل، به مقام دانش و کمال و معرفت، سوق می دهد، از کجا نشأت می گیرد؟! ...

ما در تعریف ذهن می خوانیم:  " ذهن  آدمی، نمودی از هوش، اندیشه( تفکر ) و آگاهی است. "

 

- این آگاهی چیست؟! که به برخی داده شده تا در فرایند تفکر،خرد و اندیشۀ آدمی را از  حصار عقل رها کند، و لب کلام آفرینش را درک کند؟! ...

- ...

- ...

 

***

با دانسته های شما همراه می شوم تا قسمت بعدی ...

***

ادامه دارد ...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد