عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
عورانی

عورانی

وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

"عریانی و عورانی "

عریانی های یک زن زمانی جذاب است که مردی را روت و لوت،‌ بر نوازش طنازی های خویش، به کام تخت کشاند؛ تخت سینه،‌تخت کاغذ،‌تخت شعر!


باید غنیمت شمرد هر جا که می شود دمی از حجاب جان، رخت عافیت کـَند و در هوای نفْس،‌ سینه را به سعه ی صدر کشاند؛ 


شاید در این هوای شیمیایی که از بوی فساد افکار و لاشه های هوس، مملو است،‌ بشود عشقی تازه کرد اما ... 


تا نمیرانی،‌ نامیرا نمی شوی! پس ... گاهی باید به قصد کُـشت،‌نوشت.


آنچه می خوانید، عریانی های یک بانوی نیلی وش است،‌ که جسارت مردانه ای می خواست برای در آغوش کشیدن 


نوشتارش، تا از تجاوز هر اندیشه ی تاریکی مصون ماند.


پاسخ هایی که با عنوان " عور / انی " از تن کامگی های امیر می خوانید، مکالمه ای انتزاعی عاشقانه ایست، 


پیشکش محضر دوستان مهربان و همیشه همراه من که تقدیم حضورتان می گردد.


دوستانی که مایل به خوانش متن هستند،‌ با درج نظر، ‌رمز مطلب را برایتان پیام می کنم. 


لازمه ی حضور ما،‌ حفظ اطمینان و امانت داری قلم ها و قلب هایمان است.


با تقدیم احترام: امیر معصومی.


*/گوشم فرار می کند. می چسبد به تصویر معکوس من در آیینه،‌سمت چپ برهنه ی سینه.


می شنود که دوست داشتن مرد،‌قلبم را می تکاند؛ می آویزد به بند تعلق!


چه غریزه ها که به هوس نشاندم و هوای عشق تو از سرم نیفتاد (! - ؟)


- عریانی / 1 -


*/ طبیعت وحشی را دوست دارم. تارزان شوم، بیاویزم به بافته های موی زنی،‌ معلق شوم میان آسمان تنش؛ ناگه ‌رها کنم


خودم را،‌چنگ اندازم بلندی های برهوت تنش را، سر خورم تا تنگنای دره های تنش؛‌ 


- عورانی /2 -


لینک وبلاگ:
http://dastanhaye-saiberi.blogsky.com/ourani

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد