روزهایت
به خوشی می گذرد
کمی
در شب های تنهاییت
پرسه بزن
شاید غمی را دیدی
که
خاطرش عزیز است
شبیه
معشوقه ایی
برای روز مبادا !
بیست و سه دی ماه نود و سه
از من به کجای خودت / می گریزی ؟!
شباهنگ
کدامین شب آویزِ در جنون خفته ای؟!
مرا از
کجایِ زهدان تاریخ / بیرون کشیدی
که
چنین از میان سینه ام / زاده شدی؟!
نسبی
بودنمان را سببی است
رازی
که از بند نافمان بریدند
و
" آل " جفتمان را برد ! *
جن
زدگانِ محرمیم
بی
شناسنامه
در
مسافرخانه ی
عشق !
* افسانه ای قدیمی که جفت نوزاد را دفن میکردند تا
جن ها را دور کنند.
نهم دی ماه نود و سه
اندیشه بار دارد؛
حسرت می زاید؛هفتم دی ماه نود و سه
1
در نزد زن / فتانه باش
2
کمر
بزن/ تاب بده
بالا
بکش/ نشان بده
3
آرام
بکوب / بر پاشنه
محکم
بکوب / بر شانه
4
بریان
شو/ ازغیرت
عریان
کن/ از حیرت
5
پا به
پا کن/ دست به سر
جان به
لب کن/ خون جگر
6
در چشم
خلق/ مجنون باش
در پیش
زن / مفتون باش
چهارم دی ماه نود و سه