وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک
وبلاگ رسمی امیر معصومی/آمونیاک

اندیشه
بار دارد؛
حسرت
می زاید؛
بند
نافِ افسوس می برد؛
پستان
درد را می دوشد؛
پستانک
دهان غم می گذارد؛
آرزوی
ش را کروات می زند؛
دلش
پسر می خواهد:
بغض
هایش را سپر شود
شیشه ی
دلش را نشکند
توپکِ
اشک هایش را گُل کند
نانِ
سفره ی دلش، بیات نشود
چای
انتظارش سرد نشود
عصای
پیری ش گم نشود
اجاق
خانه اش کور نماند؛
.
.
.
امیدش
را، پیراهن می پوشد
تا
دامنش سبز شود
دخترانه
با خنده هایش برقصد
مادرانه
گیس لالایی ها را ببافد
عروسک
هایش را بخواباند
.
.
.
این زن
مادر نمی شود
مادرانگی
می کند
برای
تنهاییت؛
پدر
نیستی
که
بدانی
مادر
شدن
سهل است
مادرانگی
سخت
است؛
این زن
مادر نمی شود
مادرانگی،
پیرش می کند؛
هفتم دی ماه نود و سه

زنی که مادر نمی شود....مادرانگی پیرش نمی کند....