
بیا و کاری کن
منشین و کار خدا را تماشا کن.
رحـِـم جهان
آبستن از سرطان معصومی است
که جنین هر چه زن است را به تومور های درد می زاید،
چرایش در نقطه ای بود که از / دل "یـ " ری/ آدم افتاد و بر / دل" ب"ری /حوریان خال انداخت!
کدام شاعر بود که گفت :
- من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم !!!! - ؟؟!!!
خرداد نودو دو
امیر آمونیاک/معصومی
بوسیدنت زلزله بود
عشقت رگباری بهاری است
برای امداد رسانی بیا
ور نه
آوار خواهم شد
بعد از این سیل دلتنگی...
دوری ت حادثه ای غیر مترقبه بود
دلتنگی ام یک بلای طبیعی ...
طوفان شد و کُشت
هرکه پیراهنش شبیه تو بود !
امیر آمونیاک/معصومی
خرداد نود و سه